چه تشبیه جالبی میشد اگر زندگی هایمان را ب رود های اب مانند میکردیم
درست نگاه کن .
در انتهای زندگی های همه ی ما ،خوب یا بد،فقیر یا غنی ،
متصل به دریایی میشوند،به اقیانوسی،یکرنگ و یک دست در آن لحظه.خواه شور،خواه شیرین.

رودهایمان گاه شیرین و زلال آبستن ماهیان رنگارنگ.
گاه راکد و بدبو لانه وزغ ها و لای و لجن
 گاه رودی تیزپا میشویم در مسیر زندگیهامان
میگذریم بی آنکه ببینیم بی آنکه بدانیم.
و گاه.آهرودهایی تنها و کوچک میشویم جنبان که فقط برای کمی زیستن در مسیر سنگلاخ و تنگ زندگیمان می ستیزیم.
و چه بسیار زندگی های ثابت و آرامی که حیات را هدیه میدهند مثال چاه های آرام صحرا ها.

ولی امان از زمانی ک زندگی ما بشود یک قلب،یک عشق ،یک نفر.
که تا عاشق و معشوق یکی شوند در عشق دوشادوش هم مثل رودخانه ای خروشان میشوند هیچ سنگ و کوهی سد راهشان نمیشود تا وقتی یکدیگر را دارند و استوار،تکیه گاه هم میشوند ماهی های این رود خانه شادند .اب رود زلال است.و اطرافیان این رودها پرنده و حتی حیوانات را  از این شادی نسیبی ست  .و سرعت زندگی بالاست.
وای از روزی ک نفرت در عشق ب وجود میاید 
همین رودخانه ی زیبا .
میشود لای پر از سنگریزه.با ماهی های مرده شناور روی آب.کم کم حجم اب کم میشود سرعتش گرفته میشود .دیگر توان جابجایی تکه سنگ های کوچک و حل مشکلات را ندارد چرا که دیگر رمق ندارد. دیگر زورش نمیرسد 
.
گویا که در وسط راه.
معشوقه ،رخنه ای پیدا کرده و از  همان مسیر.
 معشوقه از بیراهه ای وصل رودی دیگر شده . و خود را متصل کرده است به آن و سرعت بخشیده ب رودی دیگر.و خسته از دل حیران و عاشق رود اصلی.
و این طرف سرانجام این رود کم کم کم کم.تمام و تمام تر و به خشکسالی میپیوندد و همان مقدار ابی که از سر چشمه جاری است بخار میشود. میشود ابر ک باران ببارد بر سر  شبیهانش.
و رود معشوقه غافل از این ماجراست

وبه کجا چنین شتابان در حالی ک همه ی ما اخرش ب یک اقیانوس میریزیم
 مواظب رودهای زندگیمان باشیم ک ب رودی بپیوندیم ک تا سرانجام مسیر همسفر سرور باشیم.
#جدال


مشخصات

آخرین جستجو ها